گم شده ام دردو راهی بین ستاره ها در آن معرکه نور
حس می کنم میان بوته های چشمک زنشان نبض هایم را جا گذاشته ام
چه به رخ می کشند باهم بودنشان را
نفس کم می آورم خستگی، وزن می اندازد روی پلکهایم
اما هنوز در بدرم
چرا نمی یابم